آخرين نطق سالوادور آلنده رادیو ماگالانس ساعت 9:03
ارسالي جواد نصريان ارسالي جواد نصريان


11 سپتامبر سالگرد کودتا ی شیلی نیز میباشد. گفته می شود سالوادور آلنده پزشکِ شیلیایی برگزیده مردم شیلی در کاخ ریاست جمهوری در اتاقِ کار خود با اسلحه ایی که از فیدل کاسترو هدیه گرفته بود، به تاریخ پیوست. متن زیر آخرین نطق وی از کاخ ریاست جمهوری است. ترجمه ی این متن از زبان سوئدی است و مقایسه شده با متنِ انگلیسی. این ترجمه رو تقدیم میکنم به مونا. شهاب فیضی هم وطنان یقینا این آخرین باری است که من می توانم با شما سخن بگویم. آنتن های فرستنده ی رادیو پورتالِس و رادیو کورپورآسیونس بمباران شده اند. در واژه های من اثری از تلخی نیست، تنها متاسفم. باشد تا کلمات من وجدان آنان را که سوگند خود را زیر پا گذاشتند مجازات کند. سربازانِ شیلی، آدمیرال مرینو که خود را فرمانده میخواند، آقای مندوزا ژنرالِ بز دلی که تا دیروز به دولت تعهد وفا داری داده بود همچون خلف خود، نام فرمانده را بر خود گذاشته است. در این شرایط تنها میخواهم به کارگران بگویم : من تسلیم نمی شوم. من در شرایط سخت تاریخی قرار گرفته ام، من آماده ام بهای صداقتم به مردمم را به بهای جانم پاس دارم و به شما قول میدهم که دانه ای که با اراده ناب هزاران هزار شیلیایی کاشته شده است هیچگاه خفه نمی شود. ارتش قدرت را در دست دارد، آنان میتوانند مردم را به بردگی بکشند، اما نمیتوانند روند رشد اجتماعی را نه باخشونت و نه با جنایت مانع شوند. تاریخ از آنِ ماست. تاریخ را مردم میسازند. کارگرانِ سرزمینِ مادری من / سپاس، برای اعتماد و یک دلی با مردی که تمام تلاش خود را کرد تا زبان میل بزرگ رسیدن به عدالت باشد، مردی که قول داده بود به قانون و مصوبه های آن احترام بگذارد و به عهد خود وفا کرد. در این لحظه ی سرنوشت ساز، زمانی که من برای آخرین بار امکان سخن گفتن با شما را دارم، از شما میخواهم که از تجربه های تان پند بگیریید. سرمایه های خارجی، امپریالیسم با هم یاری و تایید ژنرال اشنایدر و میجر آرایا، که هر دو به لطف مبارزات اجتماعی ی مردم امروز حاشیه نشین شده اند و امیدوارند تا به کمک دلالان و واسطه ها دوباره قدرت را به دست آورند تا از املاک و منافع خود دفاع کنند/ فضایی را ایجاد کرده اند تا نیرو های مسلح سنت شکنی کنند. روی سخنم با شماست، به ویژه آن زن بی توقع کشور ما، زنِ کشاورزی که به ما اعتماد کرد، زن کارگری که سخت تر از پیش کار کرد، مادرانی که میدانستند ما برای به زیستی ی کودکان کار کردیم. روی سخنم با ان وطن پرستان آزاده ی مزد بگیر این کشور است، آنان که تن به اعتصابی ندادند که بوسیله اتحادیه پر نفوذ صاحبان سرمایه / این سندیکای ی جامعه طبقاتی که حافظ منافع خود در جامعه طبقاتی هستند/ سازمان دهی شده بود. روی سخنم با جوانی است که آواز خواند و شادی و توانِ مبارزه اش را با ما قسمت کرد. روی سخنم با آن مردِ شیلیایی/ با کارگر/کشاورز / روشنفکر / آنان که توسط فاشیسمی که ساعت هاست با ترور و مین گذاری ی پل ها، راه آهن ها و تخریبِ لوله های نفت و گاز در کشورِ ما حضور یافته است، تحت تعقیب قرار خواهند گرفت . تاریخ درباره آنان که لب فرو بستند قضاوت خواهد کرد.
یقینا رادیو ماگالانس خاموش خواهد شد و صدای ی حنجره ام به شما نخواهد رسید. آما هیچ فرقی نمی کند , شما آنرا خواهید شنید. من همیشه با شما خواهم بود و همیشه به مثابه ی انسانی با وجدان در خاطره ها خواهم ماند. کسی که به شما وفادارماند و به دمکراسی اعتقاد داشت. مردم باید از خود دفاع کنند اما نه این که قربانی شوند. مردم نباید کمر خم کرده و در هم شکسته شوند , اما نباید اجازه دهند که تحقیر شوند. کارگران سر زمینِ پدرانم ! من به شیلی و آینده اش ایمان دارم. شیلیایی های دیگری به جای ما خواهند آمد و بر این لحظه ی تاریک و تلخ پیروز خواهند شد انگاه که خیانت به آخرِ راه خود میرسد. آگاه باشید که دیر یا زود در اینده ایی نه چندان دور جاده ها و گذرکاه هادوباره گشوده خواهند شد و انسان های آزاد ، جامعه ای نوین و بهتر خواهند ساخت. زنده باد شیلی, زنده باد مردم, زنده باد کارگران این آخرین خطابه ی من است . من یقین دارم که تلاش من بیهوده نبوده است. من ایمان دارم که در هر صورت این تصمیمِ اخلاقی ی من مجازات, سست اعتقادی , بزدلی و خیانت است.
برگرفته از سايت انترنتي کار
September 18th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی